آرشیدا جونمآرشیدا جونم، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره
مامان آرشیدامامان آرشیدا، تا این لحظه: 26 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره
بابا آرشیدابابا آرشیدا، تا این لحظه: 30 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
پیوند عشقمونپیوند عشقمون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره
همخونه شدنمونهمخونه شدنمون، تا این لحظه: 9 سال و 25 روز سن داره

ツبهانه ای برای زندگیツ ♥♥♥آرشیدا♥♥♥

پست ثابت

بسم الله الرحمان الرحیـــــم
 

نایت اسکین

ممنون که از وب ما بازدید میکنیدآرام

خدایا شکرت بابت فرشته کوچولویی که تو دلم گذاشتیمحبت

اندراحوالات این چند وقت و نزدیک شدن به کنکور

سلام به دخمل گلم سلام به نی نی وبلاگی های عزیز منو دخملی حالمون خوبه خداروشکر امروز 21 روزه شده جیگرم خدایا شکرت بابت این فرشته کوچولو زایمان من یهویی شد دردم گرفت سریع رفتم و عمل شدم و به فائزه جون گفتم بیاد پست بذاره دستش درد نکنه هفته پیش پنجشنبه و جمعه رفتیم سمنان خونه مامان جون (مامان من) از اونجایی که منو فائزه جون از هم دور افتادیم خیلی دلم براش تنگیده بود جمعه رو با فائزه گذرونیدم و از دیدن شما جیگرطلا خیلی خوشش اومد و شما رو عشقش خطاب میکرد شما اول که فائزه اومده بود خواب بودی هر کاری کردیم بیدار نمیشدی ولی تلاشامون نتیجه داد و شما بیدار شدی کلی ...
14 تير 1395

زمینی شدنت مبارک فرشته کوچولو

سلام دوستان سلام عزیزددلم من فائزه امروز با اجازه مامان جونت اومدم که پست بذارم و بگم شما دخمل طلا آرشیدا خانوم امروز مورخ 1395/3/24 زمینی شدی عزیز فائزه جیگرم من نمیدونم چی بگم ولی خیلی خوشحالم شما ساعت 12 ظهر بیمارستان فاطمیه شاهرود به دنیا اومدی گلم ی عکس ازت دارم اونم مامانی(مامان مامانت) برام فرستاد ولی من هنوز نتونستم با مامانت حرف بزنم مامانی میگفت 2روز دیگه مرخص میشین میاین خونه خیلی دوستت دارم عزیز دل فائزه بقیه تعریف ها رو مامانت میاد میگه برات ثبت میکنه اولین عکس آرشیداجووووونم ...
24 خرداد 1395

عوض شدن اسم دخملم

سلام سلام به همه دوستان عزیزم سلام به جیگر مامان عزیزدلم دیگه شمارش معکوس برا دنیا اومدنت شروع شده خیلی خوشحالم مامان جون اسمت عوض شد ببخشید منو بابا فکر کردیم گفتیم ی اسم خوجلتر  واست انتخاب کنیم که تصمیم بر این شد که اسمتو آرشیدا کنیم من که اسمتو خیلی دوست دارم عزیزم مبارکت باشه گلممممممممم منو بابایی عاشقتیم ...
23 خرداد 1395

عکسااااااااااااااا

سلام عسل جونم سلام جیگر مامان امروز اومدم تند تند عکسایی که قولشو داده بودمو رو بذارم و برم کیک تولد بابا امیر که خودم درست کردم   اینم شما عسل مامانی   هدیه من برا همسر عزیزم تیشرت   بریم سراغ سیسمونی         این گل سر رو فائزه جون(دوست صمیمی)واست خریده بازم میام عکس میذارم عسل جونم منو بابایی عاشقتیمممممممممممم ...
18 خرداد 1395

اسم دخملی

سلام سلام به دوستان عزیزم سلام به دخمل گلی مامان خوبی قربونت برم یکی ی دونه منو بابایی عزیزدلم ببخشید که وبلاگتو آپ نکردم مامان جونی آخه هم حالم خوب نبود و هم امتحان داشتم خودت میدونی دیگه همش بامنی جوجو طلای من عزیزم دخمل قشنگم الهی مامان دورت بگرده از همین الان که هنوز به دنیا نیومدی کلی خاطرخواه داری ی خبررررررررررررررررررررررررررر اسمت رو هم انتخاب کردیمممممممممممممم جیگر من اســـــــــــــــــــــــــــــــــم   دخترم عسل جونم  امیدوارم از اسمت خوشت بیاد و نامدار باشی گلکممممم عسل مامان جیگرطلای مامان این اسمو منو بابایی باهم انتخاب کردیم راستی ...
17 خرداد 1395

تعیین جنسیت

سلام عسل مامان سلام عشق مامان سلام دخــــــــــــــــمل مامان الهی دورت بگردم خوبی عشقولیم؟؟ واااای نمیدونم حسمو چه جوری بیان کنم مامان جون دیروز وقت سونو داشتم منو بابایی مهربونت رفتیم بابایی خیلی خوشحال بود همش از چشاش قلب میزد بیرون عین استیکری تو تلگرامم هست رفتیم بعد بهمون گفتن بچه دخمــــــــــــــــــــلههههههههههههههه هورااااااااااااااااااااااااااا منو و بابایی از خوشحالی داشتیم بال در میاوردیم خدایا شکرررررررررررررررررررررررررررررت شکررررررررررررررررر طرف خونواده بابایی دخمل نداشتن با او...
11 بهمن 1394

من اومدم با تاخیر

سلام مامان جون سلام فندق کوچولوی من خوبی جیگر مامان؟ الهی مامان دورت بگرده که شدی همه هستی من و بابایی مامان جونم عسلم گلم من هنوز نمیدونم دخمل طلایی یا پسمل بلا برا منو وبابایی اصلا فرقی نمیکنه گلم فقط سالم باشی برا ما کافیه مامان جون معذرت میخام که دیر اومدم آخه تو که همرامی میدونی مامان میره مدرسه و امتحان و... بعدشم دیگه از حالم که بعضی وقتا خیلی بد میشه که خبر داری ولی مامان جونم اینا همه شیرینه بخاطر تو شیرینه عزیزکم جیگرطلای مامان سه شنبه 6 دی با مامان جون(مامان بابا) رفتیم سونو گرافی اما شما پشتت به ما بود قندکم ما مجبور شدیم بیایم و با مامانی ی چیز شیرین بخورم ولی مامانت هوس شیرموز کرد و رفتی...
18 دی 1394

اولین خرید عمویی برا نی نی

سلام سلام مامان جون خوبی عزیزدلم الهی قربونت برم من خیلی ذوق دارم و خوشحالم این چند وقت که تعطیل بود خونه مامان جون بودیم (مامان بابا) خیلی لطف دارن به من و شما همش به فکرمونن دستشون درد نکنه پنجشنبه ی سر رفتیم سمنان خونه مامانی (مامان خودم) میخاستیم بنر ببریم برا بابا جون(بابای من)آخه کربلا بوده ایشالله قسمت همه آرزو داران بشه خب مامان جون چطوری بگم شما ی عموی خوب و مهربووووووووون داری که خیلی دوستت داره از همین الان رفته برا شما ی کفش ناز و خوشگل خریده بود که خونه مامان جون داد بهم و از همه مهم تر ی زن عموی عالی و دوست داشتنی داری... دست عمو و زن عمو جون درد نکنه که به فکر شما بودن ایشالله نی...
14 آذر 1394

اولین سونو

سلام عزیزم سلام عسل مامان خوبی؟ مامان جون امروز اومدم عکس اولین سونو رو بذارم واااااای چ حس خوبیه صدای قلب جیگرتو بشنوی من خیلی پرخور شدم و همش میخورم فقط گوشت اصلا نمیتونم بخورم دو شب پیش حالم خوب نبود مامان جون رفت پیش ی دکتر خوب که بین مریض نوبتمون بشه 4ساعت نشست ولی نوبت ندادن راستی میخام دکترمو عوض کنم ی دکتر خوب وعالی باشه میخام     جیگر مامان منو بابایی عاشقتیم   ...
10 آذر 1394