2ماهه شدن جوجوی مامان
سلام مامان جون
واااای چه حس خوبیه میگم مامان جون
مامان جون شما ماهه که مهمون دلم شدی
الهی دورت بگردم عسل مامان
عزیزم من خیلی دو دل بودم که شما مهمون دلم بشی یا نه آخه میخاستم ی فرصت خوب باشه که بتونم بهترین مامان شم که از اونجایی که بابایی خیلی دوست داشت نی نی داشته باشیم خدا شما رو تو دلم گذاشت.
منم امیدوارم مامان خوبی برات باشم
کلی از آشنا دوست فامیل میگفتن که زوده و ...
ولی خب قسمت این شد دیگه
قربونت برم من 6 دی نوبت سونو دارم خیلی دوست دارم جنسیت رو بهم بگن اون موقع میشم 3 ماهه نمیدونم معلوم میشه یا نه
من تا هفته پیش به بابایی ویار داشتم بابایی هم همش میومد پیشم و بوسم میکرد
منمامیرررررررر
ولی الان خداروشکر بهتر شدم
هفته پیش رفتم خونه مامانی اینا(مامان من)روضه داشتن
بابایی بخاطر کارش نتونست همرامون بیاد ولی همش میزنگید میگفت نی نی مون چطوره؟؟
منم یگفتم نی نی دیگه آره؟ من چی پس؟
بابایی هم میخندید میگفت خانومم چطوره؟؟
خدایا بازم شکرت
منو بابایی عاشقتیم